شکوفه کهکشان
در آسمان شب دلتنگ،
روشنای کهکشان دوردست
به شکوفه می نشیند.
چونان باغ گیلاس خیال تو
در ظلمت شبانه های تنهایی
که
به تبسًم
و ریزش نور و سوزش سنگ
که از جوً خاطره هایم میگذرد،
چون غنچه های پرپر ریخته ،
قطره قطره ،
در خلوت دستانم میچکد .
و گودی چشمانم را،
لبریز میکند .
این دلو های خزه بسته انتظار را لیز میکند .
ا.اخگر